40
پنجرهی ما: ناصر حقیقی (1371 – 1310)
درآخرین لحظه یک خداحافظی معمولی، آقای احمدعالی به آرامی اشاره کردند که بخشی ازآرشیو عکسهای دوست عزیز و درگذشتهشان ناصرحقیقی نزدایشان است.
اسم ناصر حقیقی را پراکنده از زبان این و آن شنیده بودم اما هیچ چیزی از او نمیدانستم جز آنکه برادر نعمت حقیقیِ فیلمبردار بوده و عکسهای خوبی میگرفته.
صبح دو روز بعد وقتی در دفترایشان یک به یک عکسها را ازداخل پاکتها بیرون میکشیدم وبااحتیاط (زیر نگاه مراقب عالی) پشت و رو شدهها را برمیگرداندم، دنیای گمشده و ازدست رفتهای برایم شروع به حیات و شکفتن کرد.
اهمیت اجتماعی و جذابیت تصویری عکسها (که آدم رابه تماشای مدامشان ناگزیر میکند)به کنار، امابخش تلخ ماجرا سرنوشت غمانگیز فراموشی(گاه تاحدمطلق)، درمحاق ماندن ودرنظرگرفته نشدن حاصل تجربههای عمریک آدم است که مثل بختک شومی برسربسیاری ازهنرمندان ماتاکنون سایه انداخته و (تحت تمایل روزافزون ما به تاریخگریزی) همچنان میاندازد.
این پرونده به لطف آقای عالی عزیز، تلاشیست درستایش از زندگی با ارزش هنرمندی که همه، جز به محبت و گرمی از او یاد نکردند.