60
پنجرهی ما: جاسم غضبانپور
جاسم غضبانپور حدود چهل سال است که عکاسی میکند، از ده سالگی تا امروز. حاصل این گشتوگذار چهلساله، به تصویر کشیدن آن چیزیست که بر او و مهمتر از آن بر همهی ما گذشته است. او تاریخ عمدتاً تلخ معاصر ما را پیش رویمان میگذارد و به حافظهی ما شکل میدهد. تعهدش نه به سیاست که به خودش است. با دوربین میبیند و مدام مشق مینویسد.
عکسهای پیش از انقلاباش از حُزَن میگویند. از آرزوها و ناکامیها. عکسهای جنگاش اما حزینند؛ گوشهای1 هستند «همهگیر». بیش از آنکه از صدایی مسلسلوار بگویند، ضربآهنگی از سکوتند. هم از تاریکی و ویرانی میگویند هم ردیاند از نور و زندگی. موزاییکهای برهنهی تصاویرش در ذهن ما با دیوار پوشیده میشوند تا خانههایی مجزا بسازند یا خانهای بسازند که ایران است.
این ایرانِ ویران بعدها جای خود را به عظمت و شکوهی میدهد که هم هست و هم نیست.
گاهی هم این مشقهای چندین ساله گونهگون میشوند و سویهای رنگین به خود میگیرند. اما هر چه باشد یک چیز روشن است، جاسم غضبانپور ستایندهی زندگی است، با همهی هستها و نیستهایش. و او این ستاییدن را تنها با دوربین هست میکند.
1. گوشهی حزین در موسیقی ایرانی گوشهای است در دستگاههای شور، سهگاه، نوا، چهارگاه، ماهور و راستپنجگاه. به همین اعتبار آن را گوشهی همهگیر هم میگویند.