9
پنجرهی بسته: حافظه تاریخی – تاریخ هنر
هر اثر نو و با ارزشی (original) در بستر سنتی (مجموعهای قراردادی) شکل گرفته است. رابطهی سنت و نوآوری هرچه باشد، بازهم اصل شکلگیری هنر در بستر سنت را نمیتوان نفی کرد، چراکه امر نو تنها در مقابل با یک سنت معنی مییابد و نیز اصل نوآوری که در دوران مدرن اهمیت یافته، خود، قراردادیست مربوط به دوران جدید. از آنجایی که حجم عظیم اطلاعات و تصاویری که از غرب به ما میرسد بسیار متنوع است و همگی از سنتی غریبه میآید بدیع و خلق الساعه به نظر میرسند. اما آنان که سنتهای تصویری غرب را عمیقتر میشناسند، میدانند که هر کدام از این آثار در چه سنتی و با چه پیشینهای شکل گرفتهاند.
چه برای درک آنها و چه برای درک آثار گذشته خودمان محتاج متدی (روشی) هستیم که درک و اتصال ما را به زنجیرههای سنت متصل کند.
تاریخ هنر نویسی، موزهداری، حفظ میراث فرهنگی و... تلاشهایی بودهاند در این راستا. اما روش بهره جستن از این راه حلها و یا سودمندی آنها، جای بحث فراوان دارد. آریاسپ دادبه انتقادات خود به این روشها را در گفتوگویی با ما در میان گذاشت و پیشنهاد خودرا تحت عنوان حافظهی تاریخی مطرح نمود. او در دو شمارهی گذشته مقالاتی حول این محور نوشته بود اما این بار کاملتر و روشنتر به سؤالات طرح شده پاسخ گفت. پس از آن مقالهای از ارنست گامبریج پیرامون تاریخ هنر و دو مقالهی دیگر در ارتباط با بحث تکامل در علم به چاپ رساندهایم.