هنرمندان همواره در چارچوب قراردادهای تاریخی خود کار میکنند. "قراردادها مانند ریلی هستند که قطار نوآوری بر روی آنها سوار است". اما زمانی که سنتی و قراردادی در جامعه رایج نباشد هنرمندان در فضایی بیرکران در میان انبوه "اطلاعات و تصاویر" گنگ و گمگشته خواهند ماند. "اطلاعات و تصاویری" از هزاران سنت هنری در هزاران زمان و مکان دور یا نزدیک. "تصاویر و اطلاعاتی" که هر ثانیه توسط ماهواره و اینترنت در ذهنهای بیجهت ریخته میشود. نه تنها مشکلی را از ما حل نمیکنند. بلکه بر مشکلات ما میافزایند. تاریخ هنر میتواند در زمانی که سنت زیر پای ما فروریخته است این توان را به ما ببخشد که تصاویر و اطلاعات را بشناسیم. دسته بندی کنیم. آنها را در سنت و قرارداد خود بنشانیم و علت وجودیشان را درک کنیم.
شاید با درک گذشته از درون این بینظمی راهی بهسوی آینده بجوئیم.
در این جستار با مقالات "رویکردهای سنتی و جدید" به قلم رویین پاکباز، "سنت، مدرنیته، حافظهی تاریخی" نوشتهی آریاسپ دادبه و در نهایت با یک گفتوگو در باب فایدهی تاریخ هنر، کوشیدهایم در دوران فروپاشی سنت، از تاریخ هنر توانی دوباره یابیم برای درک و دستهبندی بهتر تصاویر و اطلاعات.
در متن نخست، رویین پاکباز ابتدا به تعریف تاریخ هنر و جایگاه آن در علوم میپردازد. سپس به توضیح رویکردهای سنتی و جدید در این تعریف پرداخته است.
در "سنت، مدرنیته، حافظهی تاریخی"، ابتدا به تعریف "سنت" و "مدرنیته" در فرهنگهای غرب و شرق پرداخته است. سپس به بررسی "حافظهی تاریخی" در دل این فرهنگها میپردازد.