مقالهی «میرزا حمید عاشق ویرانهها» نوشتهی ثمیلا امیرابراهیمی است. میرزا حمید علاوه بر اینکه مانند برخی هنرمندان معاصر و معترض غرب مثل «بنکسی» و «ارنست پینیون ارنست» از دیوارهای شهر برای نمایش آثار و افکار خود استفاده میکند. با حضور فعال در فضای مجازی نیز بیش از هر هنرمند دیگر با مردم در ارتباط است. او خود را از نمایشگاه و گالری و بازار بینیاز میداند.
میرزا حمید اصرار دارد که کار خود را از هنرمندان گرافیتی و خیابانی معاصر و به طورکلی از هر نشانهی هنر سیاسی-اجتماعی مد روز دور نگهدارد. او خود را نه معترض میداند. نه مصلح اجتماعی. وی ویرانی را همچون صریحترین و پیشپاافتادهترین واقعیتِ تباهی میبیند. اما علیه آن نمیجنگد. بلکه با نقاشیهایش آن را تبدیل به خاطرهای کهن و فراموششده یا رویایی هنوز دستنیافته میکند که هردو یادآور معنویتی انسانی است.
چندی پیش دیدن تصاویری از چند نقاشی دیواری، مرا به کوچه برازجان در محله عودلاجان کشاند. دیدن نقاشیها در آن فضای برهوت و ناکجاآباد برایم بسیار غریب و حیرتانگیز بود. این نقاشیهای سرخرنگ و استیلیزه که با رنگ اخرایی گل رُس و سادگی و بدویت نقوش باستانی، راحت و آزاد و بزرگ روی دیوارهای سوخته و فروریخته نقاشی شده بودند، انگار از همان زمانهای دور میآمدند. نقشها چنان برایم آشنا و صمیمی بودند که گویی دوستان گمشدهام را پیداکردهام.
سالهای طولانی با این نقشمایههای انسانی، حیوانی و گیاهی و هنر شوش و ایلام و سیلک زندگی و کار کرده بودم و حالا انگار آنها قد کشیده و از روی کوزهها و سفالها به درها و دیوارها رسیده بودند. اما این دیوارنگاریها نمیتوانستند چندان قدیمی باشند، چون هنوز سالم و پررنگ بودند...