مهران مهاجر میخواهد این مدعا را پی بگیرد که عکاسی هنری ایران طی این چهار دهه در قیاس با دوران پیش از انقلاب 57 از هیأت تلاشها و تجربههای فردی خارج شده است و اندک اندک میتوان آن را در چارچوب جریانهایی با ویژگیهای بازشناختنی صورتبندی کرد. آیا میتوان مرزها و گسترههای اینگونه از عکاسی را معین کرد. چه راههایی را میتوان برای این تعینیابی طی کرد؟ زمینه و بافتِ تکوین و رشد این جریان عکاسی در ایران چیست و چگونه میتوان آن را دورهبندی کرد؟
شاید مهمترین نکته در پرداختن به عکاسی هنری مسئله و معضل زبان و بیان باشد. میتوان در تعریفی گویا و کوتاه و با عطف توجه به پیام در الگوی یاکوبسن، عکس را گسست در پیوستار زمان و مکان انگاشت. پس شگفت نیست که کلنجار رفتن با این گسست نوآوری در زبان را در پی داشته باشد و دغدغهی نگاه عکاسان. در این متن کوشیده شده است با توجه بافت و زمینهی تحولات این چند دهه بر هستی زندهی عکاسی هنری ایران تأکید شود. مهران مهاجر کوشیده شده گونهای موقتی از مقولهبندی درونمایههای این گونهی عکاسی به دست آورد. این مقولهبندی هم موقتی است و هم اعتباری. پس محل تشکیک و تأمل و تغییر هم هست. روشن است همچون هر مقولهبندی دیگری همپوشانی میان این مقولهها وجود دارد.
برای دریافت مقاله روی گزینهی خرید کلیک کنید.
برای دیدن تمام مقالات مهران مهاجر اینجا را کلیک کنید.