70
لعنت به بخت بد / محمدرضا یگانهدوست
لعنت به بخت بد
محمدرضا یگانهدوست
هنرمندان جوانی که قصد دارند برای خود جایی در بازار هنر دستوپا کنند و از طریق نمایش و فروش آثارشان بهشکلی حرفهای در زیستجهان هنر سکنی گزینند، پس از چندی درمییابند که راهی بس دشوار و سرشار از رنج و تعب در پیش دارند. رؤیای شیرین جهان سراسر زیباییِ هنر دیری نمیپاید و کابوس واقعیت خشنِ بازار جایگزینش میشود. مشکل هنرمند در کسب درآمد و امرار معاش به جای خود، حس طفیلی و بیقدر بودن کمرش را خم میکند، چراکه آرزوی مال و منال در کار هنر فرع است بر آرزوی دیده شدن، قدر دیدن و بر صدر نشستن. اما هرجا گل است خار است و با خمر خمار است و بر سر گنج مار...