33
شرقشناسی و آگاهی کاذب / علیرضا سیّداحمدیان
این نوشته به طرح برخی از مبانی فکری شرقشناسی خواهد پرداخت و سرفصلهای مهم تاریخ آن را تا تبدیل به یکی از شاخههای علوم انسانی بهاجمال مورد بررسی قرار خواهد داد. این مقاله تردید در کارآمدیِ نگاه شرقشناسانه و استشراقی در حل معضل آگاهی را منظور خود قرار داده، امّا دیدگاه آن در عناد و خصومت با علم «شرقشناسی» و مشابه نگاه مؤلّفانی چون ادؤارد سعید نیست که بیشتر بر دستاوردهای سیاسیِ شرقشناسی نظر دارند؛ منظور اولاً بازجویی ریشههای فکری منجر به شکلگیریِ علم مستقل شرقشناسی است، و ثانیاً تردید در این که دانش شرقشناسی بتواند منشأ خودآگاهی شرقی شمرده شود...