22
سخنی دربارهی “آوانگارد و تمامیتخواهی” / مهدی نصرالهزاده
در نگاه نخست، مقالهی تودوروف کمی زمخت یا بهتر است بگویم درشتبافت به نظر میرسد. در
طول مقاله معلوم میشود که «و» بین آوانگارد و تمامیتخواهی به معنای مترادف دانستن این
دوست: آوانگاردْ تمامیتخواه و تمامیتخواهی آوانگارد است. درشتبافت خواندن مقاله از آنروست که
به نظر میرسد دلایل ارائه شده برای برابر دانستن این دو با یکدیگر (اگر اصلاً بپذیریم که گفتههای
تودوروف از سنخ استدلال و بحث منطقی است) و قائل شدن به اینهمانی آوانگارد هنری با
استالینیسم، نازیسم و فاشیسم کمابیش یکسویه و غیرانتقادی است. اما آنچه، بزعم مترجم، مقاله را
همچنان واجد ارزش میکند همین لحن جدلی آن است، گیرم که این لحن در نهایت باعث میشود
ایدههای قابل تأمل تودوروف در برابر دانستن آوانگارد با تمامیتخواهی تا حدّی کمرنگ جلوه کند.
نفس برابر دانستن نهایی و یکبارهی آوانگارد و تمامیتخواهی با رمانتیسیسم و آرمانشهرباوری خود
عامل دیگری است که میتواند خوانندهی تیزبین را از مقاله برماند و داغ کلّیگویی و نقد غیرمستدل،
غیرانتقادی و غیرعالمانه را بر پیشانی آن بنشاند.
تردیدی نیست که همهی این موارد را میتوان تا حدود کم یا زیادی به مقاله منتسب کرد،
به گونهای که جای چندانی برای دفاع کامل از مقاله باقی نمیماند. اما بزعم مترجم، این مقاله
همچنان به دلیل ایدههای جدلی آشکار و پنهانی که در خود دارد خواندنی و قابل دفاع است. و در
مجال اندکی که در اینجا فراهم است میکوشم توجه خواننده را تا حدی به این ابعاد جدلی و ایدههای
تأملانگیز جلب کنم.
یکی از تزهای اصلی مقاله برابر دانستن هرگونه تمنا برای (امر) مطلق با تمامیتخواهی
است. اما باید دانست که در اینجا مراد از تمامیتخواهی (توتالیتاریانیسم) علاوه بر اصطلاحی
نکوهیده برای توصیف نوعی شیوهی زمامداری، معنای تحتاللفظی کلمه نیز هست:...
برای دانلود اصل مقاله اینجا را کلیک کنید.