63
زمان و منشئیت اثر هنری / آریاسپ دادبه
«تاریخ انسان سرگذشت آگاهیِ اوست و آگاهی در پرسش از چیستیِ انسان و هستی و زمان پدیدار میشود، در صورت جمع است که معنا میگیرد؛ در این مسیر، تاریخ آگاهی به گسست دچار، و از دل هر گسست و بحران به آگاهیِ جدیدی نائل میشود و به این ترتیب دورانهای مختلف پدید میآیند.» عصر کیهانی نخستین دورهی تحول آگاهیِ بشر است، عصری که مشخصهی آن کهنالگوهای مشترک روح انسان و زیستن در زمان لازمان یا زمان آغازین است. سپس با گسست از این زمان ازلی و صورتبندی اولین پرسش در ذهنیت او، که احتمالاً پرسش از هستی-انسان-زمان بوده است، به عصر اسطوره وارد میشود؛ عصری که هنرها، میتها و دیگر جلوههای آفرینشگری روح انسان زاییدهی آن است. مفاهیم مرکز مختصات و نسبت، زمان، شمارش و قدرت در این دوره ابداع میشود، و در این دوره است که انسان با مرگآگاهی و میل به جاودانگی به قانون تضاد در جهان هستی پی میبرد. با نگاهی به نقوش مربوط به آثار برجای مانده از این دوره میتوان به شمول تصور انسان این دوره آگاه شد. دادبه در این نوشتار مفهوم زمان را در پنج کانون بنیادین تمدن، یعنی منطقهی بینالنهرین و شمال افریقا و مصر (که در جستارهای دیگر آن را جهان عتیق نیز میخواند)، شبهقارهی هند، شرق دور با مرکزیت چین، جهان یونانی-لاتینی و جهان ایرانی، با ارجاعاتی گسترده به میراث فرهنگی و ادبیِ برجای مانده در این تمدنها از عصر اسطوره به این سو مرور میکند. بخش عمدهی این بحث معطوف بر مفهوم زمان در جهان یا تمدن ایرانی است و نگارنده تلاش میکند سیر تحول این مفهوم در آگاهی ایرانیان را از رهگذر مطالعهی نمونههایی از آثار هنری و ادبی ایران تبیین کند. پارهای از مباحث طرح شده پیرامون سیر تحول آگاهی انسان در گذار از دوران تاریخی در درسگفتارهای دیباچهای بر فرهنگ و هنر ایران به قلم همین نگارنده و به ویژه «گفتار سوم: سرآغاز تکوین تاریخ اندیشه» و «گفتار چهارم: زایش نخستین» در شمارههای 71 و 72 مجله حرفه:هنرمند آمده است و مطالعهی آنها پیش از مطالعهی این جستار پیشنهاد میشود.