18
دیالکتیک معکوسِ مدرنیسم در ایران / گفتوگو با مراد فرهادپور
«دیالکتیک معکوس مدرنیسم در ایران» عنوان گفتگویی میان امید مهرگان و مراد فرهادپور است. در این گفتگو فرهادپور که از منادیان جنبش ترجمه در ایران است تلاش میکند وضعیت ایرانِ پس از مدرنیسم را در عرصهی فرهنگ و هنر با دیدی انتقادی بررسی کند. او ابتدا به این فرض مهم می پردازد که در هنرهای تجسمی و سینمای ایران در سالهای پس از انقلاب علی الظاهر پیشرفتهایی به وقوع پیوسته است، اما در عرصهی ادبیات پیشرفتی حاصل نشده است. این که در عرصه ادبیات که به واسطهی زبان جولانگاه و منشأ دیگر هنرهاست، نقطهی روشنی وجود ندارد به چه معناست؟ و چرا در هنرهای تجسمی و سینما این کمبود کمتر احساس میشود؟ رابطهی ادبیات با جهان اطرافش از طریق ترجمه صورت میگیرد، اما در هنرهای تجسمی آثار به شکلی بیواسطه با جهان اطراف خود ارتباط برقرار می کنند. حال با این شکل خام و در حالتی که این آثار اغلب تقلیدی از آثار مدرنیسم غرب هستند، چه ویژگیهایی آنها را جهانی میکند؟ فرهادپور دیالکتیک معکوس مدرنیسم در ادبیات و سایر عرصههای هنر در ایران را شرح میدهد. در ادبیات، اثر ادبی از محلی شدن آغاز می شود و به سپس به جهان می پیوندد؛ اما در هنری مانند سینما این مسیر از یک اثر خام و جهانی به سمت فرهنگی شدن و خاص شدن میرسد. ممکن است این سوال پیش آید که چرا هنری مرتبط با تعهد سیاسی، از این شکل اندیشه منتج نمی شود. این گفتگو شرایط شکلگیری و دلایل بروز این دیالکتیک در هنر مدرن ایران را شرح و بسط میدهد.