خاطرهی متفرق و هویت پساسنتی: عمل سوگواریِ گرهارت ریشتر به قلم بنیامین بوکلو
این نوشتار که برگرفته از کتاب «گرهارت ریشتر» به کوشش بنیامین بوکلو که در سال 2009 توسط انتشارات دانشگاه ام آی تی منتشر شده است، دربارهی نمایشگاه گرهارت ریشتر با عنوان 48 پرتره، است. ریشتر این اثر را برای شرکت در بیینال 1972 ونیز که به عنوان نمایندهی جمهوری فدرال آلمان در آن شرکت کرده بود، خلق کرد. این اثر مجموعهای بود متشکل از 48 پرتره هم اندازه از چهرههای سرشناس که به گفتهی هنرمند به صورت تصادفی از دایرهالمعارفهای مختلف انتخاب شده بود. با این حال، نگارنده میکوشد با مرور روند انتخاب و گزینش عکسها، منطق موجود در گزینش نهایی عکسها را کشف کند. این نمایشگاه برای ریشتر مجالی فراهم آورد تا سوژههای چیدمان خود را در مقیاسی بسیار بزرگتر و در یک محل عمومی فوق العاده به آزمون بگذارد. این پروژه که کار آن در اواخر سال 1971 شروع شده بود، همچون اثر مهم پیشین هنرمند یعنی دو مجسمه برای اتاقی ساخته پالرمو، بر مسئلهی هویت جدید در آلمان پساجنگ متمرکز بود.
به گمان نگارنده، به تناقضهای مربوط به هویت سنتی هنرمند و نقش اجتماعی او در جامعهی دموکراتیکی که به تازگی از قالب سلسله مراتبی درآمده بود، اشاره دارد. نگارنده توضیح میدهد که هنرمند در گزینش نهایی، عامدانه هنرمندان، زنان و سیاستمداران، و همینطور مشاهیری که از نژادهای غیر سفیدپوست و غیر غربی بودند را از این مجموعه که او «پانتئون شخصی» هنرمند مینامد، کنار گذاشته است. بوکلو تلاش میکند با مقایسهی این اثر ریشتر با اثر اندی وارهول به نام 13 مرد تحت تعقیب که به اذعان خود هنرمند ایدهی اصلی این مجموعه را شکل داده بود، برخی از جنبههای تاریخ، اجتماعی، سیاسی و روانشناختی اثر گرهارت ریشتر را بیشتر توضیح دهد.
مقاله دیگری پیرامون گرهارت ریشتر از همین نویسنده: یادداشتی در باب مجموعهی ۱۸ اکتبر ۱۹۷۷ گرهارت ریشتر
برای دریافت مقاله روی گزینهی خرید کلیک کنید.
بخشی از متن:
زمانی که گرهارت ریشتر به عنوان نمایندهی جمهوری فدرال آلمان در بیینال 1972 ونیز انتخاب شد، مجالی برای او فراهم آمد تا سوژههای چیدمان خود [یعنی بحران سوژه، بحران شخصیتِ نمونهوار، و بحران هر نوع مرجعیت در آلمانِ بعد از جنگ] را در مقیاسی بسیار بزرگتر و در یک محل عمومی فوق العاده به آزمون بگذارد. ریشتر در این پروژهی جدید ــ که کار آن را از اواخر سال 1971 شروع کرده بود ــ همچنان درگیر همان پرسشها و تناقضهایی بود که ضمن پروژهی دو مجسمه برای اتاقی ساخته پالرمو با آنها مواجه شده بود: اول، پرسشها و تناقضهای مربوط به هویت سنتی هنرمند و نقش اجتماعی او در جامعهی دمکراتیکی که به تازگی از قالب سلسلهمراتبی در آمده بود؛ مسئلهای كه مسلماً در نظر هنرمندی که در دو مرحلهی متضاد تاریخ تمامیتخواهانهی آلمان [یعنی دورهی ناسیونالـ سوسیالیسم و حكومت آلمان شرقی] بالیده بود چالشی خاص مینمود.
اول از همه این که ریشتر که گویی قصد وارونه کردن اصل حاکم بر مجموعهی دو مجسمه برای اتاقی ساخته پالرمو را در سر داشت ــ مجموعهای که هنرمند را فردی یکتا (یگانه عامل تاریخ و قابل قیاس با قهرمان فاشیست) معرفی کرده بود. این بار تمام هنرمندان فعال در حوزهی بصری را از این پانتئون یا معبد خدایان به صراحت بیرون راند. اگر این بیرون راندن همکاران حرفهای که مسلماً ریشتر بیش از سایرین با آنها همهویت بود پیشاپیش حدی میگذاشت بر هر ادعای ناظر به انتخاب تصادفی، دومین محدودیت تحمیل شده بر این انتخاب آزاد مربوط به جنسیت بود. مجموعهی نویسندگان، دانشمندان، آهنگسازان و فیلسوفانِ ریشتر کلاً از پرترهی مردان تشکیل شده بودـ مثل مجموعهی مجرمان وارهول (1964) با عنوان سیزده مرد تحت تعقیب (که به طور قطع از آثاری است که منبع الهام گفتگوی ادامهدار ریشتر با این حریف و همتای آمریکایی بود).