47
تخیل استعلایی / ریچارد کِرنی / مهدی نصرالهزاده
یادداشت مترجم
بیراه نیست اگر بگوییم کـِرنی در بخشهای دوم و سوم کتاب خود، که شامل فصلهای چهارم تا هفتم کل کتاب میشود،
شمهای از فلسفهی قارهای غرب را با محوریت مفهوم «تخیل» بازگفته است. از همین رو، فصل چهارم کتاب او، که با
عنوان «روایتهای مدرن» آغازگر بخش دوم است، به نوعی گرانیگاه کل کتاب نیز هست. کـِرنی در این قسمت با تمرکز
بر روی صورتبندی فلسفیِ سوژهبنیاد و عرفی کانت از مقولهی «تخیل» به تشریح انقلاب کوپرنیکی یا کشف انقلابیای
میپردازد که کانت با طرح ایدهی «تخیل» در تمامیت تفکر غربی به وجود آوردــ و اگر در این گفته که «در فلسفه همه چیز
به قبل و بعد از کانت تقسیم میشود» بهرهای از حقیقت وجود داشته باشد در اینکه «در موضوع تخیل همه چیز به قبل و
بعد از کانت تقسیم میشود» این بهره قطعاً بهمراتب بیشتر است. باری، در اینجا «تخیل» اسم رمزی میشود برای فهم
چیستی و چگونگی تفاوت بنیادینی که زین پس تفکر غربی، در امتداد و گسست از تفکر عهد باستان و قرون وسطا، تجربه
میکند و تحولات عظیم بعدی را به خود میبیند. در صورتبندی انقلابی کانت از تخیلِ مولد بهمثابهی شرط ضروریِ آگاهی،
شناخت، تجربه، فهم، عینیت و حتی نفس هستی و جهان، برای نخستینبار زمینهی گسست حقیقی از متافیزیک سنتی و تفکر
هستیـ یزدانشناختی فراهم میآید و پیشاپیش چشماندازی از کل تحولات بعدی در عرصهی تفکر فلسفی غرب ترسیم میشودــ
چنین است که کـِرنی با محور قرار دادن مفهوم «تخیل» پیامدهای بلافصل بصیرتهای کانتی را در ایدئالیسم آلمانی و
دنبالههای آن جستجو میکند و، در ادامه، در انواع و اقسام جریانهای فلسفی قرن بیستمیای که تبار آنها بهطور مستقیم یا
غیرمستقیم به کانت و ایدئالیسم آلمانی میرسد. پیداست که این بصیرتهای فلسفی محض بعداً بنیان ایدهها و انگارههایی را
ساختند که مقوّم نظریه و عمل زیباییشناختی بهویژه در قرن بیستم شدند. در پیوند با صورتبندیهای تخیل، گذر از الگوی
بازنمایانه و محاکاتیِ سنتی و برجستهشدن الگوی آفرینشگرانه، درونارجاع یا خودنگر، مولد و خلاقْ زمینه را برای آزادی
عمل زیباییشناختی چه در عرصهی عمل و چه در عرصهی نقد و نظر فراهم میآورد. صدالبته این آزادی عمل زیباییشناختی
افزون بر نسب بردن از ایدههای فلسفی ناب، زاییده و زایندهی آرا و اعمال سیاسیای است که آفرینشگری و خلاقیت ناب را
ورای ساحت هنر در قلمروهای سیاسیـ اجتماعی جستجو و وارد کردهاندــ بخشی از دلالتهای سیاسی آشکار و نهان ایدهی
«تخیل مولد» را در سیاستشناسی همزمان انقلابیـ ارتجاعیِ رمانتیک میتوان یافت. خودآگاهی فلسفیای که در کانت و
ایدئالیستهای فلسفی از جمله با تمرکز بر ایدهی «تخیل مولد» به دست میآید خود زمینهساز خودآگاهی زیباییشناختی و
نگرش بازتابیای میشود که هنر مدرن را، بهویژه در عرصههای نقاشی و ادبیات، از اواخر قرن نوزدهم تا به امروز با
آن میشناسند. به باور نویسنده این سطور، و همنظر با نویسندگانی مانند ریچارد کـِرنی، اندرو بُوی و ژانـ میشل راباته،
ریشهی بسیاری از نگرههای ضدبازنمایانه و زبانـ متنبنیادِ متفکران ساختارگرا و پساساختارگرا را نیز میتوان بهدرستی در
بصیرتهای ایدئالیستیـ سیستماتیک کانت و متفکران ایدئالیست آلمانی جستجو کرد؛ و در این میان حساسیت به نقش مفهوم
«تخیل مولد/ خلاق» و تطور آن در متن یا حاشیهی آثار این نویسندگان میتواند بهمثابهی یکی از اصول راهنمای تفکر عمل
کند. ورود جزئیتر به موضوع تخیل و بحث دربارهی فروبستگی آن بر روی خود یا گشودگی آن بر روی جهان (و ترکیبهای پیچیدهتری مثل جهانگشایی از طریق فروبستگی فرمی) و نیز بحث دربارهی خصایص تخیلهای زیباییشناختیِ مختلف موضوع مهم دیگری است که میباید در ادامه بحث انتزاعی کنونی دربارهی تخیل بدان پرداخت.
تخیل به رؤیای آدم ابوالبشر میماند؛ بیدار شد و دید واقعیت یافته است./ جان کیتز
(برای مطالعهی متن کامل این مقاله روی گزینهی خرید کلیک کنید.)