27
تاریخ هنر چیست؟ / دانا آرنولد / مهدی نصرالهزاده
آیا هنر میتواند تاریخ داشته باشد؟ به تصوّر ما هنر امری است بیزمان و «زیبایی» ظاهر آن برای
بشر دارای معنا، دلالت و جاذبهای برای همهی زمانها و دورانهاست. دستکم، این تصوّری است که بر
برداشتهای ما از هنر «والا» (high art) یا زیبا، مثل نقاشی و مجسمهسازی، حاکم است. این نوع
مادهی دیداری (visual material) میتواند هستی مستقلی داشته باشد ــ میتوانیم از نگاه کردن به آن،
صرف نظر از هرگونه دانشی دربارهی بستر و زمینهاش، لذت ببریم، هرچند تردیدی نیست که
بینندگانی از دورههای زمانی یا فرهنگهای مختلف ممکن است یک شیء واحد را به شیوههایی کاملاً
متفاوت ببینند و درک کنند.
درک و نقد هنر
هنگامی که به یک تابلوی نقاشی یا یک مجسمه نگاه میکنیم غالباً این پرسشها را طرح میکنیم: چه
کسی آن را ساخته است؟ موضوع آن چیست؟ کِی به انجام رسیده است؟ اینها پرسشهای کاملاً معتبری
است که اغلب پیشبینی میشود و، مثلاً، در قالب توضیحات مختصرِ منضمّ به تصاویر موجود در
کتابهای هنری و برچسبهای الصاقشده به آثار در موزهها و گالریها بدانها پاسخ داده میشود. برای
بسیاری از ما این گونه اطلاعات کافی و بسنده است. با این اطلاعات کنجکاوی ما دربارهی خالق (که)،
موضوع (چه) و زمان انجام (کِی) آثار هنری فرو نشانده میشود و میتوانیم به درکی از آثار هنری
نائل آییم یا صرفاً از تماشای آنها لذت بریم. برای کسانی هم که به نحوهی انجام (چگونه) کار علاقهمند
هستند چه بسا اطلاعات مربوط به تکنیکِ مورد استفاده، مثلاً نقاشی با رنگ روغنی یا رنگ لعابی،
بتواند به درک بهتر فن یا مهارت هنرمند کمک کند. نکتهی مهم در مورد این قسم درک هنر (art
appreciation) آن است که مستلزم هیچ نوع دانشی از تاریخ هنر نیست. در اینجا تاریخ یک اثر
هنری منفرد در خود اثر نهفته است و میتوان آن را در پاسخهایی که به پرسشهای مربوط به که، چه،
کِی و چگونهی اثر داده میشود پیدا کرد. اینها آن نوع جزئیاتی است که در کاتالوگهای آثار موجود در
موزهها و گالریها پیدا میشود یا جزئیاتی است که برای حراجهای هنری تهیه میشود، جایی که شاید
در آن اطلاعات مربوط به حامیان اصلی و اولیهی آثار (در صورت واجد اهمیت بودن) بتواند به
پرسش علت خلق اثر (چرا) نیز پاسخ دهد. حراجیهای هنری، موزهها و گالریها همچنین بر خاستگاه
آثار تأکید میکنند. در اینجا تاریخ اثر یعنی این که چه کسی مالک اثر بوده است و اثر در کدام
مجموعه نگهداری میشده است. این اطلاعات بمثابهی نوعی شناسنامه برای اثر عمل میکند و میتواند
برای کمک به اثبات اصیل بودن یک اثر از حیث ساخته شدن آن به دست هنرمندی خاص مورد
استفاده قرار گیرد. همهی این اطلاعات برای تعیین ارزش مادّی یک تابلوی نقاشی یا یک مجسمه مهم
است اما این بدان معنا نیست که برای تاریخ هنر نیز ضرورتاً مهم باشد.
بر این اساس، درک هنر نیازمند هیچ نوع دانشی در خصوص زمینه و بستر هنر نیست؛ در
اینجا این رویکرد ویژه به گالریرَوی (gallerygoing)، رویکرد «آنچه را که دوست دارم میشناسم و
آنچه را که میشناسم دوست دارم»، کفایت میکند. و کاملاً هم خوب است. میتوان از نگاه کردن به
چیزی صرفاً برای آنچه که هست لذت برد و اینچنین، هنر میتواند در درون آنچه که به فرهنگ
عامهپسند معروف است جذب و هضم شود...