7
تأملی دربارهی آموزش هنر / آریاسپ دادبه
مواجهه با انبوهی از سؤالات و مشکلات پیرامون آموزش هنر در ایران از جمله آموزش هنر در مدارس و دانشگاهها، سیستم ارزشیابی در کنکور و دانشگاهها، شبیهسازی هنرجویان در آموزشگاههای خصوصی و منریسم استاد شاگردی و غیره، حرفه:نقاش را بر آن داشت تا در مجموعهای از مقالات و گفتگوها به موضوع آموزش هنر بپردازد تا به روشن شدن برخی از این سؤالات کمکی کرده باشد. در همین شماره مقالهای با عنوان «نظریه، تجربه زیسته و آموزش» به قلم ایمان افسریان و در شمارهی بعدی مقالهای با عنوان «حافظهی تاریخی و آموزش هنر» منتشر شده است. این نوشتار عمدتاً به تفاوتهای بنیادین در مبانی و موقعیت هنرها، و به ویژه نقاشی، در شرق و غرب میپردازد تا از این رهگذر کاربست الگوها و شیوههای آموزش هنر در غرب برای تربیت هنرجویان در شرق را به چالش بکشد و ناکارآمدی آن را آشکار کند. «فرهنگ نظام یافتهی غرب در امر آموزش هنر روشهای خاص خود را دارد که بیتردید منطبق با برخاستگاه و نیازهای فرهنگیِ آنجا میباشد. که به دلایلی که اشاره خواهد شد نمیتواند یک برنامهی آموزشی موفق یا قابل اجرا در فرهنگهای غیر غربی باشد.» به گمان نگارنده، تجربهی تاریخی غرب به واسطهی مدرنیته و موقعیت برتر و مسلطش در جغرافیای فرهنگی جهان، بسیار متفاوت از تجربهی تاریخی فرهنگهای آسیایی است که موقیعتی حاشیهای در متن این جغرافیای فرهنگی دارند، و از همین روی به کارگیری برنامهی آموزش هنر در غرب برای ما نه تنها ناکارآمد است، بلکه تبعاتی زیانبار به دنبال خواهد داشت. دادبه تلاش میکند با مروری اجمالی بر تاریخ شکلگیری نهادهای آموزش هنر در ایران، مصادیق این ناکارآمدی را نشان دهد و به آسیبشناسی تبعات و مشکلات برخواسته از آن در آموزش هنر در ایران بپردازد.