بستهی ویدیویی درسگفتارهای تاریخ هنر ایران/ ۷ و ۸
«درسگفتارهای تاریخ فرهنگ و هنر ایران» تلاشیست برای فراهم آوردن مقدمات این مقوله، از منظری که به اعتقاد آریاسپ دادبه مغفول افتاده است. این سلسلهگفتارها با اشاراتی به نقد تاریخنگاریهایی که تاکنون دربارهی هنر ایران عرضه شده است آغاز میشود. در خلال گفتارهای بعدی مولف تلاش دارد از مجرای آگاهی امروزین نقطهی دیدی به خوانندگان عرضه کند که از طریق آن مواجهه با جنبههای متکثر این فرهنگ برای ما به نحوی قابل توضیح، مرتبط با هم، و معنادار شود.
خواننده در بُن این درسگفتارها یک ایدهی مرکزی دربارهی «ملت ایران» خواهد یافت؛ به این معنا که مبنای پیوندهای اجتماعی در اینجا، برخلاف بعضی تفاسیر دیگر، نه خون و نژاد، و نه سیطرهی نظامی و یا صرفاً منافع اقتصادی مشترک، بلکه به صورت شکلگیری تدریجی یک دستگاه آگاهی دیده شده، که از دل آن اشتراکات بسیار کهن و در عین حال پویایی بر پایهی آفرینشهای فرهنگی پدید آمده است؛ نوعی کثرت در وحدت، و وحدت در کثرت، که برای مثال دستگاههای موسیقی و نغمات و موتیفهای جلگه میانرودان را به درهی پامیر در دوردستها مرتبط میسازد و آن را از کانونهای فرهنگی دیگر جدا میکند.
بنابراین آنچه در این درسگفتارها در ذیل نام «ایران» آورده میشود، نه منطقهای با مرزهای سیاسی، بلکه اشاره به یکی از پنج کانون مؤسس است که در طول تاریخ چند هزارهی خود در عین تداوم، تحولات متعددی را از سر گذرانده است. دوران تکوین و زایش نخستین این کانون با نوعی چرخش در نظام اندیشه در انقلاب کشاورزی آغاز میشود که مسیر اجتماعات انسانی را به کلی و برای همیشه دگرگون کرد. تحولات بعدی که قابل دستهبندی در چندین دورهی فراز و نشیب تاریخی هستند موجبات، سقوطها و نوزایشهایی را فراهم آوردهاند، که لزوماً با الگوهای اروپایی دورهبندی قرون وسطی و رنسانس همخوانی ندارد. به این سبب دست و پنجه نرم کردن با نامگذاریهای موجود، و مفهومپردازی در قالب وضع اصطلاحات جدید، و ارائهی پیشنهاداتی برای دورهیبندی تاریخیِ کارآمدی که قادر به توضیح مفاهیم در اینجا باشد از دیگر شاخههاییست که در این درسگفتارها برای آن کوشش شده است. در کنار این بخشهای نظری، خواننده جابهجا به نمونههایی از تاریخ هنر و فرهنگ برخواهد خورد که در سایهی آنها مولف سعی در روشنتر کردن مفاهیم دارد.