63
آگاهی از زمانمندی؛ شجاعتِ بودن / مهری بهفر
درک زمان در آثار هنر حماسی نیازمند درک فرآیند شکلگیری حماسه است. شاهنامهی فردوسی مهمترین اثر حماسی ایران دارای شکل خاصی از زمان است و مقالهی «آگاهی از زمانمندی، شجاعتِ بودن» قصد دارد شکل بازگویی زمان در شاهنامه را بیان کند. سوال ابتدایی مقاله این است: کدام زمان در شاهنامه مدنظر است، زمان درونی اثر یا زمان بیرونی آن؟ اساساً پرسش دربارهی زمان پرسشی دشوار است. برای پاسخ به سوال زمان در شاهنامه، میبایست گذرِ عمر قهرمانان شاهنامه را در نظر گرفت. این موضوع که شخصیتهای حماسه چه اندیشهای پیرامون مرگ دارند، رویکرد شاهنامه درباره مرگ را تا حد زیادی روشن میکند. مقاله این مسأله را با عنوان زوالپذیری شخصیتها و آگاهی آنها نسبت به این موضوع بررسی میکند. زمان، میدان اصلی نبرد در شاهنامه است. آگاهی نسبت به مرگ در شاهنامه شخصیتهای این حماسه را به اندیشیدن به کنه زمان میکشاند. قهرمانانی که با انواع دلاوریها و نبردهای بزرگ در پی نمایشِ بودن خود در زمان هستند. ثبت این وقایع و روایت آنها نوعی از برخورد با زمان را نشان میدهد که با زمان درون شاهنامه متفاوت است. مقاله به این مسأله اشاره میکند که «در حد فاصل زندگی و مرگ تنها روایت است که بازتاب آگاهی از این دو است و تنها روایت است که میماند و از بودن نشان میدهد».