نقد هنری موفق همواره چیز سومی میان نوشتههای آکادمیک و توصیفات ادبی است. و گرچه اغلب با این اَشکال نوشتن همپوشانی دارد اما به هر حال از آنها متمایز است. آیا نوشتن شکلی از بازبینیپذیری را با چگونگی دریافت ما پیوند میزند؟ نقدنویسی بر هنر که با وجوه آکادمیک و ادبی مشترکاتی دارد اما هیج کدام از آنها نیست. با کنش قضاوت به جریان در میآید. فعالیت نقد هنری سویه یا لحظهای درونی از خود نوشتن را مورد توجه قرار میدهد. که از طریق آن یک شیء یا موقعیت وساطت میپذیرد و از خلال آن – هم برای منتقد و هم برای خواننده، گرچه به طرقی به کل متفاوت – شکل خاصی از تجربه زمانی هنر ممکن میشود..