مستندی دربارهی «عباس عطار»
از مجموعهی «کنتاکت: مگنومفوتو»
۲۵ دقیقه
با زیرنویس فارسی
دربارهی عباس عطار
نوشتهی علی معتمدی
میگوید یک اسم بیشتر ندارم، عباس! از زندگی شخصیاش هم زیاد حرفی نمیزند. میگوید کارهایم به اندازهای که باید گویا هستند. بس نیست؟ آرشیو عکسهایش در کتابخانهی آژانس مگنوم را ورق میزند و آنها را زندگیاش خطاب میکند. متولد ناحیهای از ایران است که به مرز پاکستان نزدیک است. در کودکی با خانوادهاش به الجزایر مهاجرت کرده و درگیر حوادث آنجا شده. که خب بدون شک در جهتگیری و نگاهش به زندگی و عکاسی تأثیرگذار بوده. عکسهایش غالباً سیاه و سفید است. احتمالاً به همان دلیل همیشگی که مستندنگارانی مثل رابرت کاپا، سباستیو سالگادو یا الکس مایولی و غیره بر آن تأکید دارند: پررنگ کردن موضوع بهجای توجه به حواشی. میگوید هیچ قانونی برای عکاسی نیست و گاهی بهترین عکسها میتوانند در کسری از ثانیه و بدون آمادگی قبلی گرفته شوند. البته که روحیه بیباک و ارتباط نزدیکش با سران حکومتی چه قبل و چه بعد از انقلاب را نباید نادیده گرفت، واقعیتی که کلید راهیابی او برای تصویرنگاری از مهمترین واقعه یکصد سال اخیر تاریخ ایران است. کتاب ۲۰۰۲ – ۱۹۷۱ : Iran Diary. میگوید صبح از خانه بیرون میرفتم و نمیدانستم که شب به خانه برمیگردم یا نه. در پرترهای که از شاه ایران دارد، او را در چند سال پایانی نشان میدهد، وقتی از ارتش در حال سان دیدن است. اشاره میکند به حالت صورت، به ژست دستها و پوتینهای نامناسبی که به پایش است. نشانی از سرنگونی. در پرترهای شاید در حالوهوایی مشابه، نو رییسجمهور جوان ایران، محمود احمدی نژاد را به طرزی دوستنداشتنی نشان میدهد. حالت مورب و بینظم نشستن او روی مبل ریاست، پاهایی که به داخل خم شدهاند، و حتی تلاش عکاسانهاش برای مات نشاندادن تصویر، نشانی از نقطه نظری که به سوژهاش دارد. میگوید که عکاس میتواند دنیای خودش را هر طور که دوست دارد خلق کند. در عکس معروفش از انقلاب ۵۷، زنی که ظاهراً طرفدار شاه بوده و حالا در احاطه مردان خشمگین و در حال دویدن در خیابان است را ثبت کرده. میگوید دوستانم از من خواستند که مبادا این عکسها را جایی بفرستم، چرا که برایم تبعاتی دارد! ولی با صراحت گفتم که اتفاقاً همین الان وقتش است. امروز است که دنیا به آنها نیاز دارد. شخصیت جنگجو و نترس او، با دنیای عکسهای ماجراجویانهاش تناسب خوبی دارد. هیکل تناور و چشمان نافذش، ایران چند دهه اخیر را از دریچهای جدید به ما نشان داده است. یک مجموعه عکس دارد از هنرمندان بعد از انقلاب. میگوید در زمانی که انقلاب ۵۷ در حال شکلگیری بود، اشتیاقی به عکاسی از هنرمندان آن دوره نداشتم. چراکه آنها قسمتی از جریانی بودند که باید حرف میزد ولی به جایش سکوت کرد. عباس از ناآرامیهای مکزیک و بیافرا تا ویتنام و جنوب آفریقا را عکاسی کرده. و این رویه خبرنگاری و علاقهاش به ادیان و مذاهب دنیا در همه کارهایش ملموس است.
در کتاب Children of Abraham، به روایت ادیان بزرگ جهان میپردازد. در Return to Mexico یکی از پرحادثهترین کشورهای آمریکای جنوبی را به تصویر میکشد. در مجموعه Allah O Akbar ، تصویری از اسلامیون بنیادگرا در بیست و نه کشور جنوبی را به تصویر میکشد. میگوید این عکسها شاید الزاماً اسلام نباشد ولی لااقل زاویه نگاه من است به آن؛ خُب من هم نگاه خودم را دارم. عکسهای عباس، در عین در میانه کارزار بودن همیشگیاش، به هیچعنوان خشن یا رعبانگیز نیست. شاید بتوان گفت که در عوض تأمل و تأکیدی است همیشگی بر یک واقعه که در حال وقوع است. عباس بدون شک یکی از شجاعترین مستندنگاران چند دههی اخیر ایران و جهان بوده است.
فرم و لیست دیدگاه
۰ دیدگاه
هنوز دیدگاهی وجود ندارد.