مرد جوانی پیاله و صراحی به دست در باغی است. ماهی‌ها در حوضچه بالا و پایین می‌روند، حیوانات آزادانه پرسه می‌زنند و زیر بوته‌ها و پشت سنگ‌ها به چشم می‌آیند، پرندگان روی شاخه‌های درخت فرود آمده یا در هوا پرواز می‌کنند.

نسیم عطر گل در هوا می‌پراکند و سروها را آرام خم می‌کند. شاید در نگاه نخست تشخیص جوان در چشم‌انداز طبیعی اطرافش کار آسانی نباشد زیرا همه‌ی این‌ها در صحنه‌ای متراکم بر تکه‌پارچه‌ای معروف به «ساقیان در چشم‌انداز» جا گرفته‌اند. این پارچه‌ی مجلل و نفیس در قرن شانزدهم و در زمان سلطنت شاه‌طهماسب اول در ایران عصر صفوی بافته شد. دوره‌ای که پرورش کرم ابریشم و ابریشم‌بافی در ایران بسیار رواج داشت و ایرانیان از جمله صادرکنندگان عمده‌ی ابریشم در بازارهای جهانی بودند. 


ساقیان در چشم‌انداز، منسوب به ایران، قرن شانزدهم میلادی، ابریشم، ابعاد: ۱۰۱.۶ در ۳۶.۸ سانتی‌متر. موزه‌ی هنر متروپولیتن

پارچه‌های ثروت و قدرت

پارچه‌ی «ساقیان» به گروهی از پارچه‌های مجلل آغاز دوران مدرن تعلق دارد. در قرن شانزدهم ابریشم در سراسر جهان گران‌قیمت بود و خواستار زیادی در بین نخبگان داشت. این پارچه‌ها با استفاده از تکنیک بافندگی بسیار پیچیده‌ای به نام لمپاس ساخته می‌شدند، که یکی از پیشرفته‌ترین فناوری‌های اوایل قرن شانزدهم بود.

این پارچه (ساقیان) به طور خاص تقریباً در هر سانتی‌متر ۱۰۰ تار و ۳۰ پود دارد که تعداد بسیار زیادی نخ را شامل می‌شود. هرچه تعداد نخ‌ها بیشتر باشد پارچه لطیف‌تر و الگویش پیچیده‌تر است. برای مقایسه می‌توان گفت که در پارچه‌های ساده‌تر و زمخت‌تر تعداد نخ‌ها ۲ الی ۱۰ برابر کمتر از این نیز می‌تواند باشد. نتیجه‌ی این کار پارچه‌ای گران‌بها و پرکار بود که بر ارزش ابریشمی، که پیشتر نیز گران‌قیمت بود، افزود. این‌گونه پارچه‌های زیبا و مجلل برای نخبگان اجتماعی و سیاسیِ ثروتمند ساخته می‌شدند. 


شیر (جزئیات پارچه‌ی ساقیان). موزه‌ی هنر متروپولیتن

پارچه‌هایی همچون پارچه‌ی «ساقیان» را اغلب برش می‌دادند و به جامه‌ی اشراف و دیگر ثروتمندان می‌دوختند و دلیل شکل نامعمول آن محتملاً همین است. آن‌ها را نه‌تنها برای چشم‌نوازی و لطافت، بلکه به عنوان نمادی از موقعیت بالای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می‌پوشیدند. گرچه این پارچه‌ها را روزگاری بالاترین اقشار جامعه به تن می‌کردند، با این حال نمونه‌های اندکی از آن‌ها باقی مانده است. در یک نقاشی مربوط به همان دوران از محمد هروی، نجیب‌زاده‌ای به تصویر درآمده که جامه‌ای از پارچه‌های مشابه به تن دارد.

پارچه‌ی «ساقیان» یکی از معدود نمونه‌هایی از این ابریشم‌هاست که از زمان بافتش تاکنون تقریباً پانصد سال محافظت شده و دوام آورده است. امروزه این پارچه‌ها در موزه‌ها یا گالری‌های خصوصی نگهداری می‌شوند اما برای دارندگانشان کارکردها و معانی کاملاً متفاوتی داشته‌اند.


نجیب‌زاده با پیاله و صراحی با قبایی از ابریشم منقوش با موتیف‌های شمایلی، محمد هروی، اواسط قرن شانزدهم (ایران صفوی)، ابعاد: ۳۴.۱ در ۲۴ سانتی‌متر، موزه‌ی ملی هنرهای آسیایی، مؤسسه‌ی اسمیتسون

شعری پوشیدنی از عشق، شراب و جوانی

تکه‌پارچه‌هایی همچون «ساقیان» می‌تواند دورانی را مشخص کند که منسوجات نه‌تنها در ردیف اول تجارت و فناوری در سراسر جهان بودند و ثروت و جایگاه اجتماعی دارندگانشان را نشان می‌دادند، بلکه نشان‌دهنده‌ی زمانی هستند که در آن شعرهایی از عشق، شراب و جوانی بافته می‌شد. با نگاهی دقیق‌تر، متوجه خواهید شد که مجموعه‌ی خاصی از عناصرْ دائماً تکرار می‌شوند:

جوان، حوضچه‌ای با ماهی، سنگ، سبزه‌های لبه‌ی حوضچه، یک سرو و البته سروی دیگر، که دومی در کنار درختی شکوفه‌دار است، قرقاولی که نشسته و به پشت می‌نگرد، و قرقاول دیگری که روبه‌روی سرو تنها در حال پرواز است، شیری در سمت چپ حوضچه، پلنگی پشت تخته سنگ و غزالی جلوی یوزپلنگ. 

این عناصر یک واحد بصری را شکل می‌دهند که برای ایجاد الگویی پیوسته در سراسر پارچه تکرار می‌شوند. طراحان صفوی این تکنیک ترکیب‌بندی هزارساله را تکمیل کردند، و واحدهای تکرارشونده‌ی پیچیده‌تری را خلق کردند. این الگو ممکن است در تمامی جهت‌ها بی‌وقفه گسترش یافته باشد، که نشانگر تداومی ابدی است، و به ضیافتی رنگارنگ برای چشم و ذهن بدل شده است. 


تکرار نقوش پارچه‌ی ساقیان (طرح از نادر صیادی و محمد کریم‌فر)
تکرار نقوش پارچه‌ی ساقیان (طرح از نادر صیادی و محمد کریم‌فر)

پارچه‌ی «ساقیان» نشان‌دهنده‌ی یک رویداد خاص یا مکانی واقعی نیست، جوانان نیز افراد خاصی نیستند. این منظره صحنه‌ای خیالی در فضایی مجرد را به تصویر می‌کشد تا حالتی از وجود آرمانی را نشان دهد، که در آن جوانی، مستی و عاشقی تقدیس می‌شود. این حالت هستیِ آرمانی از طریق مجموعه‌ای از عناصر شمایل‌نگاشتی و نشانه‌شناختی نشان داده می‌شود. پیاله و صراحی‌ای که در «ساقیان» به تصویر درآمده، ظروفی هستند که در ایران صفوی معمولاً برای نوشیدن شراب به کار می‌آمدند. این ارجاعات بصری مستقیماً به مستی اشاره دارد.

شمایل‌های انسانی نیز نشانگر جوانی هستند. ساقیانِ حاضر در تصویر جامه‌ی نوعیِ یک نجیب‌زاده‌ی صفوی در ربع دوم قرن شانزدهم را به تن دارند، به‌خصوص دستاری که دور کلاهی تاج‌دار پیچیده شده‌ است. این جوان در حالت سه‌رخ است. شمایل انسانی با بدنی باریک، موهایی کوتاه و صورتی بی‌مو تصویر شده است. این عناصر سبکی در مجموع تصویری آرمانی از جوانی را نشان می‌دهند که در هنر صفوی رواج داشت. 

ابن سکره‌الهاشمی، پیاله، نیمه دوم قرن دهم، قرن یازدهم، ایران، نقره، ابعاد: ۸.۳ در ۱۷.۷، موزه‌ی هنر متروپولیتن
صراحی، اواخر قرن شانزدهم (هنر گورکانیان)، برنج، ابعاد: ۲۲.۵ در ۱۱ سانتی‌متر، موزه‌ی اشمولین، آکسفورد

عشق در شعر فارسی

برخلاف شراب و جوانان، بازنمایی عشق در این تصویر ممکن است برای ناظر مدرن آن‌چنان آشکار نباشد، زیرا که سرنخ‌های بصری آشکاری در مضمون عشق ارائه نمی‌دهند. به عنوان مثال، واحد تکرارشونده‌ی مرد جوان، تنهایی را نشان می‌دهد و نه یک زوج را. برای آنکه حضور عشق فاش شود، باید فرای عناصر بصری این پارچه نگریست و بر بافتار فرهنگی و تاریخی آن تمرکز کرد.

مضامین عشق، جوانی، و شراب در سنت‌های بصری و ادبی ایرانی حداقل در هزاره‌ی اخیر اغلب در کنار هم می‌آمدند. به این ترتیب، حضور دو عنصر از این سه عنصر حاکی از وجود سومی است. این مضامین به‌ویژه در سنن شعر فارسی زبانزد است. دیوان حافظ در بین دیگر اشعار فارسی تجسم کاملی از این ژانر است:

عشقبازی و جوانی و شراب لعل فام

مجلس انس و حریف همدم و شرب مدام

ساقی شکردهان و مطرب شیرین سخن

همنشینی نیک‌کردار و ندیمی نیک‌نام

شاهدی از لطف و پاکی رشک آب زندگی

دلبری در حسن و خوبی غیرت ماه تمام

بزمگاهی دلنشان چون قصر فردوس برین

گلشنی پیرامنش چون روضه‌ی دارالسلام

 (دیوان حافظ، غزل شماره‌ی ۳۰۹)


همان‌طور که از این شعر پیداست، مفهوم عشق در سنت ادبی فارسی را می‌توان در طیفی از عشق زمینی تا عشق مادی تفسیر کرد. یک سر این طیف به عشق، به زیبایی انسان اشاره دارد، در حالی که، سر دیگر آن به حالتی از باخدا بودن یا حقیقت الهی در اعمال عرفانی و صوفیانه‌ی وقت اشاره می‌کند. در هر دو مورد، شراب ابزاری مهم برای تعمیق، بسط و تسهیل تجربه‌ی عشق است. رابطه‌ی متقابل عشق و شراب با ارجاع به مفهوم جاودانگی در فرم جوانیِ ابدی، حالتی کامل از هستی را تسجم می‌بخشید. 


شیر، قرقاول، و دو درخت (جزئیات پارچه‌ی ساقیان). موزه‌ی هنر متروپولیتن

بازنمایی بهشت

سایر عناصر بصری به تصویر کشیده‌شده در «ساقیان»، مانند گیاهان و جانوران نیز این هستی آرمانی را تقویت می‌کند. درختان، شکوفه‌ها، و بوته‌ها بازنمود باغی آرمانی، یا باغ عدن، یا پردیس هستند که جایگاه صلح، آرامش و لذت ابدی است. درختان به دو مفهوم متضاد اما درهم‌تنیده اشاره دارند: جاودانگی و گذرابودن. دو نوع درخت به تصویر درآمده: درخت برگ‌ریز شکوفه‌دار ــ شاید گیلاس، سیب یا هلو ــ و سرو همیشه سبز. برخلاف سرو همیشه سبز درختان برگ‌ریز در پاییز برگ‌های خود را از دست می‌دهند و در بهار بار دیگر شکوفا می‌شوند.

از این جهت سروها بازنمود بی‌زمانی و درختان برگ‌ریز بازنمود گذر زمانند. در کنار هم قرار گرفتن آن‌ها نمادی است از جهانی که بین گذرابودن و جاودانگی در تعادل است. جانورانی که در این صحنه به تصویر درآمده‌اند به عناصر نخستین جهان در چندین فرهنگ از جمله سنت فرهنگی ایران اشاره دارند. این عناصر عبارتند از: خاک، هوا، آب و آتش. موجودات زنده‌ی جهان از سه عنصر نخست ساخته شده‌اند. در این منظره، پستانداران (غزال، شیر، و پلنگ)، پرندگان (قرقاول‌ها) و ماهی‌ها به ترتیب بازنمود مخلوقات خاک، هوا و آب هستند.

در مجموع، آن‌ها تجسم عناصر چهارگانه و به طور گسترده‌تر تجسم جهان هستند. با توجه به نحوه‌ی تقابل پستانداران به معنای دیگری می‌توان رسید. شیر و یوزپلنگ در موقعیت‌های یکسانی هستند: هر دو روی شکم لمیده‌اند و پنجه‌های جلویی‌شان را روی هم انداخته‌اند. گویی پلنگ به مرد جوان خیره شده است. غزال به نوبه‌ی خود آرام به نظر می‌رسد زیرا به پشت سرش به پلنگی که در نزدیکی‌اش است می‌نگرد. این منظره فضایی خیالی را به تصویر می‌کشد که در آن شکارچی و شکار در محیطی هماهنگ و بدون درگیری می‌زیند. همه‌ی جانوران جهان کوچک آرمانی را به تصویر می‌کشند که در آن همه‌ی عناصر جهان در تعادل و صلح قرار دارند. 


کاسه سفالی، قرن سیزدهم، کاشان، ایران، سفال با تزئینات ورق طلا، لعاب سفید مات (مینایی)، ابعاد: ۸.۵ در ۲۱.۷ سانتی‌متر، مجموعه‌ی دیوید، گپنهاگ

فراسوی منسوجات

عناصر بصری پارچه‌ی «ساقیان» به سنت بصری گسترده‌تری در هنر اسلامی تعلق داشت که عشق، شراب و جوانی را به تصویر می‌کشید. این عناصر را می‌توان در آثار هنری مختلفی از جمله نقاشی، کاشی و منسوجات یافت. به عنوان مثال کاسه‌ای سفالی متعلق به قرن سیزدهم دربردارنده‌ی جوانان، پیاله‌ای شراب و شراب‌دان، درختی برگ‌ریز شکوفه‌دار، یک سرو، پرنده‌ها، و حوضچه‌ای است. 


نقاشی با جزئیات از مرد پیاله و صراحی به دست، حدود ۱۵۲۰، ایران صفوی، از دیوان خطایی (مجموعه اشعار شاه اسماعیل اول)، ابعاد: ۲۱.۸ در ۱۴ سانتی‌متر، موزه‌ی ملی هنرهای آسیایی، مؤسسه‌ی اسمیتسون

کتاب‌آرایی در آن زمان نیز شباهت‌های زیادی به تصویر ساقیان داشت؛ چه از نظر مضمون و چه سبک هنری. تصویری از رونوشتی از دیوان خطایی، کتاب شعر شاه اسماعیل اول، نشان‌دهنده‌ی عناصر بصری مشابهی است: در قسمت پایین سمت راست، جوانی، شاید مرد جوانی، پیاله و صراحی در دست دارد و در منظره‌ای است که خود شامل یک حوضچه، پرندگان، و سرو و درخت برگ‌ریز شکوفه‌داری است. تفاوت این نقاشی با طرح پارچه این است که مرد جوان تنها نیست. این نقاشی تجسم شعری است که در همان صفحه آمده است و به زبان ترکی است:


مضامین جوانی، عشق، و شراب همچنان الهام‌بخش هنرهای ایران و جهان اسلام بود، به‌خصوص در فرهنگ‌های مادی که داستان‌های عاشقانه‌ای همچون خسرو و شیرین نظامی را به تصویر می‌کشد.


نخست زینت تن، سپس زینت موزه

اطلاعات اندکی در مورد معنا و عملکرد این پارچه‌ی قرن شانزدهمی در این قرون میانی در دست است. با تغییر ذوق جامعه، نحوه‌ی مشاهده و استفاده‌ی این پارچه نیز دستخوش دگرگونی شد. پارچه‌هایی نظیر «ساقیان» در ایران اواسط قرن هجدهم به عنوان لباس فاخر، از مد افتاده بودند. چندین نقاشی نخبگان ایرانی را در نیمه‌ی دوم قرن هجدهم با جامگان پنبه‌ای، ابریشم‌های تک‌رنگ و شال‌های کشمیر نشان می‌دهد. پارچه‌های ابریشمی که تصویری از جوانان صفوی را در حال باده‌گساری یا طرح‌های مشابه بر خود دارد محتملاً تنها در گنجینه‌های خصوصی و سلطنتی باقی مانده‌اند تا زمانی که دوباره در بازارهای هنری اواسط قرن نوزدهم پدیدار شدند.

این پارچه‌ها یا دگرگون شدند و بار دیگر بافته شدند، یا اینکه در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دلالان هنری آن‌ها را از هم جدا کردند و به مجموعه‌های عمومی و خصوصی فروختند. دلالان هنری معمولاً درزهای جامگان را می‌شکافتند یا پارچه را تکه‌تکه می‌کردند تا به مجموعه‌دارن متعددی بفروشند. در نتیجه‌ی این کار، تعداد اندکی از جامگان عصر صفوی دست‌نخورده باقی مانده است. 


غزال و یوزپلنگ (جزئیات پارچه ساقیان)، موزه‌ی هنر کلیولند

پارچه‌ی «ساقیان»، که اکنون در موزه‌ی متروپولیتن نگهداری می‌شود، زمانی بخشی از قبایی بود که اکنون مفقود است. چندین تکه‌ی مشابه در موزه‌های سرتاسر جهان شاید تنها سرنخ‌های این قبای گم‌شده باشد. این تکه‌پارچه‌ها را می‌توان در موزه‌های ویکتوریا و آلبرت در لندن، موزه‌ی هنر کلیولند، موزه‌ی منسوجات واشنگتن دی.سی، و موزه‌ی هنر لس‌آنجلس یافت. این پارچه‌ها که روزی زینت جامه‌ی ثروتمندان بودند، در معرض دنیای هنری حریصی قرار گرفتند و از جامه‌ای که روزی در گنجه‌ای آویزان بود، به مصنوعی تبدیل شدند که قاب‌شده و روی دیوار موزه قرار گرفت، گویی یک نقاشی رنگ‌روغن است. 

پارچه‌های زیبای عصر صفوی مانند «ساقیان» زینت‌بخش مجموعه‌های هنر و منسوجات اسلامی در سراسر جهان هستند. امروزه ما این پارچه‌ها را به عنوان بازتابی از تکنولوژی پیچیده‌ی نساجی، طراحی مفصل و پیچیده، و رونق اقتصادی ابریشم در آغاز عصر مدرن تحسین می‌کنیم. نجیب‌زادگان صفوی به احتمال زیاد جور دیگری به این اشعار پوشیدنی می‌نگریستند: صاحبان این‌ها با پوشیدن لباس‌هایی از پارچه‌های گران‌بها، ثروت و موقعیت اجتماعی بالای خود را نشان می‌دادند، در حالی که خود را در اشعاری از عشق، شراب و جوانی می‌پیچیدند. 


منبع:

Wine bearers in landscape, a Safavid textile